ٱویسا جونٱویسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ٱویسا عشقه مامان و باباش

سیسمونی ٱویسا جون

نانازی من این اولین لباسی که بعد مشخص شدن جنسیتت خریدیم مامانی همون اول که دیدش خیلی خوشش اومد چون خیلی کوچولو بود سایزش یک بود ایشالا بپوشی مامانی لذتشو ببره عسلم این لباسای نازم با مامان بابایی برات خریدیم ،خودم انتخابشون کردم خیلی نازن  اینا رو هم مامان بابایی خریده اون پیراهن فسقلی رو هم مامانی انتخاب کرده این پیراهنه سمته چپی رو عمه زینب خریدش اون راستیه هم کادو دختر خاله مامانی مریم جونه پیشبندم که مامانیم خریده برات قربونت بشم       این چند تیکه و پبراهن رو هم مامان بابایی از مکه برات ٱوردن   اینم کادو خاله فاطمه ، که قبل از اینکه توی شکم مامانی بیایخاله فاطمه برا...
22 مهر 1394

پنج روزگی ٱویسای نازم

ٱی دختر خوشگلم این لباس چه بهت میاد ماشالا ناخون داشتی به چه بلندی انگار مانیکور کردی کامل دورشم حلالی بود انقدم تو چشم بود که هر کی میدیدت سریع میفهمید و تعریف میکرد؛ ناخوناتم به من رفته واسه همین دستکش به دستی همیشه دختر خوشگلم اینجا ٱماده شده بودی ببریمت بهداشت ؛ منتظر بودیم بابایی بیاد بریم ؛ خانوم دکتر دیدت گفت همه چیت خوبه زردی هم نداشتی هووووورا با تجهیزاته کامل منتظر زردی بودیم که نیومد اصلا فکرشم نمیکردم که زردی نگیری ازمایشه تیرؤیدت افتاد واسه یه روز دیگه اخه دکی خان رفتن ماموریت ؛ بعدشم رفتیم بهداشت ...
21 مهر 1394
1